روز که می شود عاشقانه هایم دلتنگ تر می شوند وخیره به راهی که قرار است از آن عبور کنی شبها آدمها هوایی میشوند هوایی خاطرت و ذهنش پر میکشد بہ حوالیِ کودکی تا امروز این روزها باید آرامتر بود تا ذهن ازسفر گَذشتہ برگردد دوستت دارم بیشتر از عشق آدم و هوا بیشتر از علاقه خسرو شیرین بیشتر از محبت لیلی و مجنون بیشتر از برگ های درخت های جهان بیشتر از نور روشن خورشید بیشتر از مهربانی یک مادر بیشتر از نفس های ناکشیده ام بیشتر از بی نهایت ؏اشقــم بر ؏شــق و هرگز نشڪنم پیمان ؏شــق
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|